بدبيني و سوء?ظن که نقطه مقابل حُسن ظن و اعتماد است، مي تواند نوعي اختلال رواني به حساب ?آيد
بدبيني در زندگي زناشويي
بدبيني و سوء?ظن که نقطه مقابل حُسن ظن و اعتماد است، مي تواند نوعي اختلال رواني به حساب ?آيد. همسر مبتلا به اين مشکل، طرف مقابل را بدون دليل و شاهد، به داشتن غرض سوء ، متهم ميکند. زناني که درگير اين اختلال هستند، به شوهر خود اعتمادي ندارند و حتي از رفتارهاي محبت?آميز وي، احساس رضايتمندي نمي کنند.
يکي از اختلافات مهم بين زن و شوهر، وجود بدبيني همسرنسبت به همسرانشان و بالعکس است. مردبدبين وقتي همسرش دير بيايد، فکر مي?کند:داشته خيانت مي?کرده، اگر زود بيايد،تصور مي کند که دارد صحنه?سازي ميکند، اگر با موبايل حرف بزند؛خيال ميکند با کسي رابطه دارد و...
اين افراد به دلايل واهي به همسرشان مظنونند و زندگي را بر خود و اطرافيان تلخ مي?کنند. وقتي يکي دائم درحال مواخذه و ديگري در حال توضيح و دفاع باشد، قطعا اين زندگي نيست، بلکه دوزخي کُشنده است که هر دو طرف در آن شکنجه ميشوند.
شخصي که دچار مشکل بدبيني است، احساس مي?کند چيزي را که مي?بيند يا مي?شنود،واقعيت ندارد و حقيقت چيز ديگري است،يعني کاسهاي زير نيم کاسه است. هيچ چيز مانند بدبيني در تخريب يک رابطه? مشترک زناشويي ويرانگر نيست.
شخص بدبين احساس مي?کند چيزي را که مي?بيند يا مي?شنود،واقعيت ندارد
سوالاتي که شکل بازجويي به خود مي گيرد
«کجا بودي تا حالا»، «چرا تلفنت رو جواب ندادي»، «تا منو مي?بيني، بي?حوصله مي?شي»، «ناهار با کي خوردي»، «کيلومتر ماشين خيلي افتاده، کجا رفته بودي»، «چرا بي?اشتها غذا مي?خوري»، «دوست ندارم با اين رفيقت رفت و آمد کني»، «بقيه پول?ها رو چه کردي»، «به کي پيام دادي»، «با کي حرف مي زدي» و صدها جمله مشابه که معمولا زن?ها به شکل بازجويي، مردان را با آنها مورد بازخواست قرار مي?دهند.
يکي از عواملي که موجب دوري زن? ها و شوهرها از يکديگر و تلخي روابطشان مي?شود (به?خصوص زوج?هايي که با عشق ازدواج کرده باشند)، کمرنگ شدن مبادلات احساسي و عاطفي آنان نسبت به روزهاي اول زندگي و جانشين شدن نظام مديريتي و دستوري بين آنهاست.
گرايش مخرب به سلطه جويي
به?طور معمول دختران و زنان جوان امروزي،گرايش بيشتري به سلطه?جويي?هاي مخرب و مديريت شوهرانشان دارند که اين موضوع، خود عامل تخريبي مهمي در سُست شدن روابط زن و شوهر است که از نتايج منفي آن مي?توان به? دروغگويي، سرد مزاجي، دلسردي، پشيماني، کم?توجهي، دوري و... حتي خيانت مرد اشاره کرد.
اغلب زن و شوهرها روش صحيحي براي درک متقابل يا تفاهم نميدانند؛ يا اساسا نياموختهاند. ريشه بسياري از اختلافات خانوادگي در عدم درک متقابل همسران از يکديگر است. درک موقعيت يا احساسات همسر، موجب مي?شود که انسان به نيکي?هاي همسر توجه بيشتري کند و عيب?ها و کاستي?هاي همسرش را نبيند. رها شدن از خودبيني و شناخت روحيات همسر، اولين قدم درک متقابل است.
درحقيقت رويکرد گفت وگو در تعاملات خانوادگي بين زن و شوهر، نرخ بسياري از اختلافات زناشويي را پايين مي?آورد.آنچه مسلم است بسياري از افراد بهواسطه? عدم آشنايي با ادبيات و فنون گفت وگو، هنگام بروز مشکلات بهسادگي در دام تقابل و رويارويي و حتي خشونت و ديگر روش?هاي زورمدارانه مي?افتند.
گذاشتن پاها روي هم مشکل ز...
ما را در سایت گذاشتن پاها روي هم مشکل ز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bmaede13689 بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:36