چهار پناهگاه قرآني!

ساخت وبلاگ

رايمان نسخه هايي ارزنده داده اند که در ادامه با هم مرور مي کنيم.


امام صادق (عليه السلام) چنين نقل کرده است: از چهار گروهي که از چهار چيز مي ترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب مي کنم، چرا به چهار چيز پناه نمي برند... در ادامه به بررسي اجمالي اين چهار پناه که از لسان قرآن کريم بيان شده است مي پردازيم.


1- حسبنا الله و نعم الوکيل


در مورد قدرت توکل، امام صادق(عليه السلام) فرمودند: تعجّب مي‌کنم از کسى که مي‌ترسد؛ چرا به گفته‌ى خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِيلُ» پناه نمي‌برد؟! (شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، محقق، مصحح، غفاري، علي اکبر، ج 4، ص 392)


کلمه حسب که در آيات متعدد با عبارات مختلف «حسبي الله»، «حسبک الله» و «حسبنا الله» به کار رفته است، به معناي کافي بودن است؛ يعني خداوند براي حمايت انسان کافي است. مسلمانان واقعى، بدون هيچ ترس و هراسى، با آرامش خاطر و با توکّل به خداوند، در مقابل دشمنان و در مقابل ناملايمات ايستادگي مي‌کنند. (قرائتي، محسن، تفسير نور، ج 2، ص 201)



امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: وقتي بنده‌اي مي‌گويد: ماشاء الله لاحول و لاقوة الا بالله» خداوند به ملائكه مي‌گويد: بنده من تسليم است، پس او را كمك كنيد و او را دريابيد و حاجت او را برآورده سازيد



بنابر اين: «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصيرُ»؛ يعني خداوند ما را کفايت مي کند، و چه وکيل خوبي، چه سرپرست خوبي و چه ياور خوبي.


مي توان هم اين گونه معنا کرد: خداوند ما را کفايت مي کند، او بهترين وکيل و بهترين سرپرست و بهترين ياور است.


2- دعاي يونس عليه السلام


در شگفتم از کسي که از غم در هراس است، چرا بهدعاي يونس (عليه السلام) پناه نمي برد، آنجا که خداوند عزّوجل از قول او فرمود: «لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين؛ جز تو خدايي نيست، تو از اينکه مورد اعتراض باشي،منزّهي. به راستي که من از ستمکاران بودم.» (سوره انبياء، آيه 87): زيرا خداوند، به دنبال اين آيه فرموده است: «يونس اين گونه به خدا پناه برد، ما او را از غم رهايي داديم و اين گونه، مؤمنين را از غم نجات مي دهيم.»


اين ذکر داراي اجزايي است که مجموعه اي از ذکرها را در خود جاي داده است و هر يک از آنها جداگانه و مستقل داراي اثر و ثوابي مخصوص مي باشد و آنها عبارتند از:


1ـ ياد توحيد «لا اله الا انت». 2ـ تسبيح خداوند «سبحانک». 3ـ توبه و اقرار به گناهان «اني کنت من الظالمين». 4ـ ابراز نياز، دعا و درخواست کمک و نجات از خداوند.


کسي که اين ذکر شريف را به زبان مي آورد، مجموع اعمال ياد شده را انجام مي دهد.


3- و افوض امري الي الله انّ الله بصير بالعباد


در تعجبم از شخصي که درباره اش مکر و حيله شده است، چرا به اين گفتار خداوند پناه نمي برد که فرمود:«و افوض امري الي الله انّ الله بصير بالعباد؛ کار خود را به خدا واگذار مي کنم،بي شک او نسبت به بندگان بيناست.» (سوره مؤمن، آيه 44)؛ زيرا خداوند درباره گوينده اين سخن فرمود:«فوقاه الله سيئات ما مکروا؛خداوند از بدي هايي که درباره اش انديشيده بودند،او را نگه داشت.»


«تفويض»، واگذار کردن کارها به خداست و اين حالت بالاتر از توکّل است. چون در وکالت، موکّل مي تواند بر کار وکيل نظارت کند، ولي در تفويض همه ي کارها را به خدا مي سپاريم. (تفسير نمونه) 


البتّه تفويض و سپردن کارها به خدا که شعار مؤمن آل فرعون در قرآن کريم نيز بود، بعد از بکار بردن تمام تلاش خود در راه نجات موسي از قتل و بيدار کردن و هشدار دادن و تبليغ کردن بود. اين گونه تفويض است که انواع حمايت هاي الهي را به دنبال دارد. 


البته نه اينکه تنها در هنگام مکر و حيله به خداوند پناه آوريم. بلکه هميشه بايد خودمان را به خدا بسپاريم و در همه امور متوجه ذات پاک احديت باشيم تا خودش ما رو به راه راست منحرف کند.



کلمه حسب که در آيات متعدد با عبارات مختلف «حسبي الله»، «حسبک الله» و «حسبنا الله» به کار رفته است، به معناي کافي بودن است؛ يعني خداوند براي حمايت انسان کافي است. مسلمانان واقعى، بدون هيچ ترس و هراسى، با آرامش خاطر و با توکّل به خداوند، در مقابل دشمنان و در مقابل ناملايمات ايستادگي مي‌کنند



4- ما شاء الله لا قوة الا بالله


و در شگفتم از کسي که دنيا و زينت آن را مي خواهد که چرا پناه نمي برد به آيه «ما شاء الله لا قوة الا بالله.» (سوره کهف، آيه 39) ( الخصال، مرحوم صدوق، ص 218)


واژة «حول» در لغت به معناي حركت و جنبش و كلمة «قوّة» به مفهوم استطاعت و توانايي است، بنابراين معناي عبارت فوق چنين است: هيچ حركت و استطاعتي جز به مشيت خداوند بزرگ نيست. (ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص403؛ و علي اكبر، دهخدا، لغت نامة، ج6)


در تفسير مفهوم فوق بايد گفت: تمام افعال انسان ها با قدرت الهي بوجود مي آيد اگرچه به لحاظ اينكه انسان ها در انجام آن برخوردار از اراده و اختيار هستند، به عنوان كارهاي بشري بشمار مي روند، اما حقيقت اين است كه توانايي بشر در انجام كارهاي خود، تنها از جانب خداي قادر متعال است.


امام صادق ـ عليه السلام ـ در بياني فرمود: وقتي بنده ‌اي مي‌گويد: ماشاء الله لاحول و لاقوة الا بالله» خداوند به ملائكه مي‌گويد: بنده من تسليم است، پس او را كمك كنيد و او را دريابيد و حاجت او را برآورده سازيد. (طباطبايي، محمد حسين، تفسير الميزان، مترجم سيد محمدباقر موسوي همداني، ‌ج12، ص30)


از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ روايت شده است كه وقتي بنده ‌اي گفت: «لاحول ولاقوة الا بالله» همانا سرنوشت خود را به خدا واگذار كرده است بنابراين بر خداوند است كه او را كفايت نمايد (و همه نيازهاي او را برآورده سازد) (حرعاملي، وسايل الشيعه، ج7، ص218)




منابع:


چهار پناهگاه قرآني ؛ مجله بشارت آذر و دي 1386، شماره 62


معناي «حسبنا الله و نعم الوکيل نعم المولي و نعم النصير»؛ سايت وارث به نقل از اسلام کوئيست؛ 23/01/1393


معناي «حسبنا الله و نعم الوکيل نعم المولي و نعم النصير»؛ سايت گفتگوي ديني؛ 29 دي 1392


تفسير سوره غافر؛ سايت غدير


معني و تفسير جملة «لاحول و لا قوة الا بالله العلي العظيم»؛ سايت انديشه قم

گذاشتن پاها روي هم مشکل ز...
ما را در سایت گذاشتن پاها روي هم مشکل ز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmaede13689 بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 3:43